- دوشنبه ۲۴ مرداد ۰۱
- ۲۲:۱۸
دوباره افتادم روی اون مود سگ شدنم. راست راست میچرخم و پاچه ملتو میگیرم و بیشترین آسیب رو هم به خانواده میزنم. اصولاً چیزی که باعث این حالم میشه خودشونن. نمیدونم شایدم این یه دروغه که مدام به خودم میگم تا نفرتم از خودم کمتر بشه.
اصلا حالا که میشه بهانهجویی کرد بذار بگم که تو مقصر اصلی این داستانی؛ که با نبودنت حال و روز خوب رو ازم گرفتی. اگر بودی خیلی از این کارایی که الان میکنم و باعث آسیب رسوندن به خودم و اطرافیانم میشه رو نمیکردم. اصلا واسهی همینه باید از تو هم متنفر باشم؛ ولی لعنت بهت که نمیتونم دوست نداشته باشم.
در حقیقت من دارم پاره میشم، دارم منفجر میشم، واقعا دیگه در توانم نیست.
این حس و حال کی قراره یقهمو ول کنه تا یکم نفس بکشم؟
- اندر احوالات
- ۱۴۰