نوازش موج

  • ۱۲:۳۳

این اواخر به تو بیشتر فکر می‌کنم؛ بیشتر از روزهای پیش، بیشتر از ماه های پیش. حتی بیشتر از زمانی که تو را در کنار خود داشتم.

هرج و مرج‌ این روزها بیشتر مرا یاد تو می‌اندازد، من موجی از دلهره بودم که هیچ صخره‌ای رامش نمی‌کرد؛ جز تو.

آرامم می‌کنی؛ بسان نوازش‌ها و لالایی مادر.

این اواخر بیشتر دلتنگت می‌شوم؛ بیشتر از روزهای پیش، بیشتر از ماه‌های پیش.

و اگر از من بخواهی که چیزی بزرگ‌تر از آسمان برایت مثال بزنم، بر خلاف روزهایی که داشتمت، این بار دلتنگی‌ام را عنوان می‌کنم.

که این دلتنگی از هر چه می‌شناختم بزرگ‌تر است.

ملوچک ..

واقعا دسته بندی مناسبیه واسه این پست

دلتنگی کسی که رفته،بیماریه،آلودگیه

 

یکی اون دستمال من رو بده دستم اشک تمساح بریزم 🙄

بیا داداش، با گوشه پیرهنم دماغتو بگیر.
بعدشم شیشه پاک کن رو بیار آلودگی‌ها رو بگیرم :d
سین ^_^

این پست خوندم یه سوال اومد به ذهنم، پست میذارم اگه خواستید بیاید جواب بدین:)

نهایتا صد سال اینجا باشیم... از این دید بهش بنگری:)) همه چیز کوچیکه... میدونم البته که حرفش آسونه، عمل کردن سخت ... 

وقتی سخت باشه یک دقیقه هم زیاده‌.(فقط دارم می‌گم)
سر می‌زنم حتماً
ارادت
ملوچک ..

نه دستت درد نکنه،زیر پیرهن خودم هست😁😁😁

ممنون از مرامت😍✌️

خلاصه که تعارف نکن :d
ارادت داریم
سین ^_^

یه عدد هر چقدر بزرگ باشه در مقابل بی نهایت هیچه... 

:)
یاس ارغوانی🌱

دلتنگی انگار ادم رو ذره ذره میخوره.

همینطوره.
نویسندگان
شمانویس‌های دوست‌داشتنی