- پنجشنبه ۳ تیر ۰۰
- ۲۱:۱۲
همهی چیزای دیوانهواری که درون ذهنم میگذره، آیا منو تبدیل به یه هیولا میکنه؟
شاید باید مدتی ناپدید بشم و از آسیب دیدن و آسیب زدن در امان باشم. شاید متوجه نیستم که همون قدری که دارم از دیگران آسیب میبینم؛ بهشون آسیب میزنم، یا شاید حتی بیشتر. مشکل اینجاست که همیشه فقط دنیا رو از زاویهیِ دیدِ کوچیک و محدود خودم میبینم و هیچوقت قادر نیستم در زمان واحد دنیا رو از دید چند نفر ببینم. در بهترین حالت میتونم حال کنونیشون رو تصور کنم تا شاید به اندکی درک برسم. اونوقت چی؟ مثل خیلی از آدمای اهل شعور به این نتیجه برسم که اوه خدای من، من واقعا قادر به درک آدمهام و این معرکهست! و این میتونه دقیقاً در حالی باشه که ذرهای از احوال دیگران حالیم نباشه. خب این اصلا مهم نیست، شاید حق با تو باشه شاید بازم این منم که دارم اینو میگم که هی من از تو بیشتر میفهمم، ولی واقعا نه. من چیزی نمیدونم و این تنها چیزیه که میدونم. دنیای دیوانهایه و هر چقدر بیشتر میگذره شباهتمون بیشتر میشه، من و دنیا.
- آلودگی
- ۱۳۸